بناهای بسیاری وجود دارند که تشنه ی محبتند. لیکن می بایست تیمارگر تمامی آن ها بود؟ طبق منشورهای متعدد صادره در خصوص مرمت، بناهای مشخصی، فرصت ترمیم زخم های کهنه را دارند. در این میان، برخی بناها، با وجود آنکه مشمول شرایط منشورها بوده و ثبت میراث فرهنگی شده اند، ماکلین خصوصی ای دارند که خواسته یا ناخواسته، مانعی در حفظ و نگهداری بنای میراثی می شوند.
در مسیر مرمت، چالش های فراوانی برای مرمت گر وجود دارد. حال این سوالی است که مرمت گر باید از خود بپرسد: مرمت گر، تیمار کننده ی هر بنای دردمندیست یا طبیب دربار و اعیان؟
اگر بسنده به بناهای درباری کند، تکلیف بناهای میراثی دیگر چه می شود؟ آیا آن بناها، به اندازه ی دیگر بناهای شاخص و شناخته شده، فاقد ارزش تاریخی است؟ قطعا چنین نمی باشد. لیک، پرسش این است: چرا بسیاری از این بناها از چشمان مرمت گران پنهان مانده و سراغی از آن نمی گیرند؟ قطعا چالش های پیش رو برای مرمت بناهایی با شهرت کمتر و مالکین خصوصی، بیشتر است لیکن، وظیفه و رسالت مرمت گر چنین است که حافظ چنین بناهایی نیز باشد. چه بسا بنای کوچکی، خود قطعه ی کوچکی از یک پازل بزرگ به وسعت یه کشور باشد.